جمعه 20 اسفند 1391 |
چندان که گفتم غم با طبیبان درمان نکردند مسکین غریبان
آن گل که هر دم در دست بادست گو شرم بادش از عندلیبان
یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبان
درج محبت بر مهر خود نیست یا رب مبادا کام رقیبان
ای منعم آخر بر خوان جودت تا چند باشیم از بی نصیبان
حافظ نگشتی شیدای گیتی گر میشنیدی پند ادیبان
خوب تعبیرش طبق چیزی که برام اومد اینه:
اول اینکه: شما اسرار دل را با هر کسی فاش می کنید که صالح نمی باشد. رقیبان و حسودان هر دو در کمین می باشند. پس لازم است قدری خوددار باشید و و راز خود را فقط با افراد صالح و با تجربه و دلسوز در میان گذارید.
(پ.ن: حسودان رو نمیدونم ولی رقیبان دیگه درکمین نیستند. بردنش!)
دوم اینکه: این نیت دارای شدت و ضعف فراوان می باشد و هر چه در میان اشعار و طالع سیر می کنم جای درخشانی دیده نمی شود زیرا ممکن است این نیت از ... هر چه باشد فعلا انجام این نیت به صلاح شما نمی باشد اگر می توانید از آن صرف نظر کنید.
(پ.ن: باور کن هیچ نیت خاصی درنظر ندارم. دیگه نه اونو میخوام نه عشقشو! یعنی نه اینکه نخوام و بهش فکر نکنم ولی تصمیم خودمو گرفتم دیگه نمیخوام برگرده، بذار با همون باشه تا آخر!
خیلی وقته ازش صرف نظر کردم. خیلی وقته! خیلی وقت!)
نکته: خود شعر گویاتره از حال و روز من تا تعبیرش! تعبیرش چند ورژنی عقبتره از حال و روز فعلی من!!!
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:شاید این طور باشه اما شعرای حافظ آرومم میکنه!
:: برچسبها: جای ,
نویسنده : شیرین بانو
|